کد مطلب:134093 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:124

نقشه ترور خنثی می شود
فرزند معاویه برای از میان برداشتن تنها مانع نیرومند و غیر قابل تسلیمی كه در برابر خودسریها و اجرای طرحهای ضداسلامی و ضداسلامی حكومت وی وجود داشت، یعنی حسین بن علی علیه السلام، نقشه ای شیطانی طرح كرده بود، كه اگر با موفقیت اجراء می گشت نه تنها او را از فكر حسین (ع) برای همیشه آسوده می ساخت بلكه از میان برداشتن آن بزرگوار با آن نقشه كوچكترین عكس العمل سوء هم در اجتماع ببار نمی آورد و خون آن حضرت یكباره پایمال می گردید، آن نقشه چیزی جز «ترور» حسین علیه السلام هنگام انجام عمل حج نبود، طریحی در


منتخب می نویسد:

«یزید بن معاویه سی تن از شیاطین بنی امیه را مأمور داشت كه با زائرین بیت اللَّه كوچ داده در مكه حسین را مأخوذ دارند و اگر نتوانند مقتول سازند» اما فرزند پیغمبر بخوبی از این نقشه ی شوم آگاه است و خود ضمن پاسخی كه به محمد می گوید صریحاً به آن اشاره می كند.... قد خفت ان یغتالنی یزید بن معاویة بالحرم...»

حسین (ع) از كشته گشتن، وحشت و هراس ندارد و خود به اختیار و اراده، آن را پذیرفت. اما این شهادت باید در مكانی خاص و شرائطی معین انجام گیرد تا بتواند از آن بهره بردارد و نقشه های پنهانی و چندین ساله حكومت بنی امیه را (كه به منظور محو همیشگی اسلام و مكتب آسمانی آن طرح گردیده بود و تا رسیدن به هدف چند قدم دیگر بیشتر فاصله نداشت) یكباره نقش بر آب سازد و اسلام و حق و عدالت را از یك سقوط حتمی و همیشگی نجات بخشد، حسین (ع) بخاطر این اهداف بزرگ و حیاتی بسوی عراق حركت كرد و از مردم هم خواست با وی در این راه حركت كنند و جانهای خود را بخاطر آن فدا سازند، اما متأسفانه این منطق دیگر برای آن اجتماع قابل درك نبود، اجتماعی كه حكومتهای كثیف گذشته با افسونگریهای خاص خود طی دهها سال آرام آرام آنها را بخوابی مرگبار فروبرده اند، مردمی كه برای زیارت خانه ی خدا با خیالی آرام به مكه آمده بودند غافل از آنكه آن حكومت فریبكار اكنون امت اسلامی را سرگرم زیارت خانه كرده تا آنها را از نظر مذهبی به خود و


به حكومت خویش مطمئن سازد ولی در پنهان مشغول اجرای طرحهای خائنانه ای است كه بزودی دیگر نه از آن خانه اثری باقی می ماند و نه از صاحب خانه اسمی، حسین (ع) بیدار است و از این نقشه های كثیف و پنهانی هم آگاه و اگر اجتماع در آنروز قدری هوشیار بود كافی بود كه از سخنان حسین (ع) و كوچ كردن آن بزرگوار در روز هشتم ذی الحجه از مكه همه چیز را بخوبی درك كند و دریابد كه آزاد گذاردن راه مكه و مظاهر دیگر اسلامی از جانب حكومت دامی بیش نیست و می خواهد در پناه آن مردم را از توجه به واقعیات منصرف سازد تا ضربه های كاری و مرگبار خویش را یكباره بر پیكر اسلامی واقعی و حامیان راستین آن وارد آورد خانه خدا محترم است و عمل حج یك فریضه اسلامی است. اما باید در نظر داشت كه پسر پیغمبر و پرورش یافته ی دامان آن حضرت و امام واقعی اجتماع به اهمیت معنوی خانه و اعمال حج بیش از همه آگاه است، با این حال می بینیم آن حضرت همین خانه و اعمال آن را رها می كند و بسوی بیابانها حركت می نماید تا كاروان خویش را برای یك انقلاب سرخ و خونین در سرزمینی بنام كرب وبلا فرود آورد!!!.

این عمل حسین علیه السلام خود به تنهائی كافی بود كه یك اجتماع بیدار را از یك آینده ی شوم و دردناك با خبر سازد، اما متأسفانه این چنین درك و فهم در آن روز بسیار كم و نادر بود، از اینجا است كه می بینیم تنها اقلیتی بسیار كم دعوت حسین (ع) را پذیرفته و ندای وی را انسانی كه فرموده بود: «... من كان باذلا فینا مهجته.... فلیرحل معنا» اجابت كرده و بدنبال او


از مكه كوچ دادند.